آموزش مهارت تفکر برای حل مشکلات کودکان “بخش پایانی”

فواید کتابخوانی

در بخش اول و دوم  مقاله ی آموزش مهارت تفکر برای کودکان، دکتر بن فورمن ( نویسنده مقاله ) چندین روش برای حل مشکلات کودکان، ارایه نمودند که تاکید این روش ها بر مهارت آموزی به کودکان با رویکرد راه حل محور، بود.

در بخش پایانی این مقاله چندروش دیگر را با مثال های مستند در قالب گفتگو، مورد بررسی قرار می دهند.

مرور :

در مقاله اول، درباره ی این روش ها توضیح داده شد:

  • چگونه مشکل را پیدا کنیم؟
  • شکایت از رفتار های بد کودک را به توصیف رفتار های مورد نظر تبدیل کنید
  • کم کردن استثنا ها

در بخش دوم مقاله ، روش های زیر را آموختیم:

  • کشف راه حل به جای مشکل
  • درباره رفتار کودک صحبت کنید
  • مهارت های کودکان را از برچسب های تشخیصی ، کشف کنید

و در این مقاله می آموزیم :

  • از سئوال جادویی برای تغییرات  استفاده کنید
  • دیدگاه اشخاص دیگر را بپرسیم
  • مهارت آموزی برای ترک عادت های بد
  • مهارت های  غلبه بر خشم ،  پرخاشگری  و چنگ زدن در مو
  • مهارت استفاده از تلفن هوشمند
  • مهارت غلبه بر اضطراب

برای خواندن مقاله قبلی وارد لینک های زیر شوید:

مقاله اول  آموزش مهارت تفکر برای حل مشکلات کودکان

مقاله دوم  آموزش مهارت تفکر برای حل مشکلات کودکان

از سئوال جادویی برای تغییرات  استفاده کنید

یکی از روش های متداول حل مسأله، پرسیدن سوال جادویی است. اینگونه سئوال پرسیدن به شخص کمک می کند تا از توصیف مشکلات خود برای توصیف چگونگی حل شدن آنها در آینده استفاده کند

ایده این است که مردم را به تجسم کردن تشویق کنیم. مثلا بپرسیم اگر مشکل شما به طور معجزه آسایی حل شود، دوست دارید در آینده چه چیزی تغییر کند؟

وقتی شخص به این سئوال پاسخ می دهد سر نخ هایی برای اینکه چه مهارتی لازم دارد تا آن مسئله حل شود به دست می آوریم .

به این مکالمه توجه کنید :

مادر: این الن، دختر من است. ما هر روز به طور وحشتناکی با هم مشاجره می کنیم.

اون صبح ها از خواب بلند نمی شه ، من کنترلم را از دست می دم و  سرش داد می زنم و اونم سر من داد می زنه .

شوهرم بارها و بارها با  ایما و اشاره من رو سرزنش می کنه و می گه وقتی من در سفر کاری هستم با دخترمون هیچ مشکلی نداره.

مربی: فرض کنید من یک چوب جادویی داشتم و فقط با چند بار تکان دادن اون می تونستم جادویی انجام بدم که شما دو نفر فردا یک صبح عالی داشته باشین، طوری که شوهرتون نتونه باور کنه که چه اتفاقی افتاده، اون صبح برای شما چطوری بود؟

اولین چیزی که در اون صبح  توجه شما رو جلب می کنه که یک  نیمچه معجزه ای اتفاق افتاده،  چیه؟

مادر: من صبح  با اخلاق خوب به اون نزدیک می شم و درگوشش  آرام می گم : “صبح بخیر شیرینکم، وقت بیدار شدنه”  یا یک چیز شبیه این.

مربی (خطاب به الن): و فرض کن که سحر و جادو کار می کنه، الن چطور جواب می دی؟ به مادرت چی میگی ؟

بیایین وانمود کنیم که صبح شده. من می خواهم یک تصویر خوب از اینکه معجره ای در صبح شما  اتفاق افتاده داشته باشم.

الن وارد بازی می شود، طوری که انگار او و مادرش باهم دارند نقش اون صبح جادویی را بازی می کنند . این عمل “نقش بازی کردن” ، پایه ای است برای بررسی مهارت هایی که الن و مادرش می توانند یاد بگیرند تا از این طریق به آنها کمک بشه تا بتوانند آن صبح جادویی را به واقعیت مبدل کنند.

راه های زیادی وجود دارد که بتوان مردم را وادار کرد تا تصویری که از آینده ی ایده ال خود دارند را شرح دهند. به عنوان مثال، شما می توانید در مورد یک چوب جادو، ماشین زمان، یا حتی یک قرصی که با خوردن آن می توان تمام مشکلات را از بین برد، صحبت کنید.

صحبت کردن درباره ی آینده ایده آل، پایه ای را فراهم می سازد تا بتوان، مهارت هایی که کودک برای تحقق بخشیدن به آن آینده باید بلد باشد را کشف کرد.

دیدگاه اشخاص دیگر را بپرسیم

روش دیگری که برای تبدیل مشکلات به مهارت ها مفید است این است که از کودک بپرسید ” وقتی که آدم ها مشکلشون رو حل می کنن چه تغییری در رفتار اونا اتفاق می افته ؟”

و می توانید این گفتگو ها را با کودک داشته باشید که :

  • فرض کن من هفته آینده وسط شهر معلم شما را می بینم و او به من می گه که شما در رفتارتون پیشرفت زیادی کردین ،

مسلما من خیلی کنجکاو می شم و قطعا از او می پرسم، که چه پیشرفتی کرده؟ شما فکر می کنید او به من چی می گی؟ ”

  • فرض کنید مربی فوتبال شما هفته آینده پدر شما رو می بینه و به او می گه که رفتار شما در زمینه فوتبال به طرز چشمگیری خوب شده ؛  پدر شما مطمئنا از مربی می پرسه که در مقایسه با قبل، رفتارش چه تغییری کرده؟
  • فکر میکنی مربیت به پدرت چی می گه؟

پاسخ کودک به سئوالاتی از این دست « از نگاه اشخاص دیگر » یک توصیف دقیق از رفتار مطلوبی است که به نوبه ی خود پایه ای برای شناسایی مهارت های خاصی دارد که کودک باید یاد بگیرد تا مشکل خود را حل کند.

مهارت های لازم برای غلبه بر ترس

غلبه بر ترس آسان نیست اغلب وقتی مردم تلاش می کنند تا از ترس خود فاصله بگیرند، ترس آنها شدیدتر می شود.

به همین ترتیب، وقتی والدین سعی می کنند کودکان را  با کلماتی مانند : « نگران نباش» ، « اینکه ترس نداره » کودک را به نترسیدن تشویق کنند یا کاری کنند که ترس را فراموش کند،  فقط باعث می شوند تا ترس کودک بیشتر شود.

رویکرد بهتر در این موارد این است که ترس کودک را به شجاعت تبدیل کنیم و آنوقت تمرکز خود را بر این موضوع بگذاریم که شجاعت کودک را افزایش دهیم.

بچه ها  اغلب دوست دارند شجاعت در مورد خاصی را یاد بگیریند تا اینکه بخواهند بر ترس خود غلبه کنند. به عنوان مثال، کودکانی که مایل  نیستند برای غلبه بر ترس از تاریکی کاری انجام بدهند ، ممکن است  برای کسب شجاعت در تاریکی علاقه نشان دهند .

به این گفتگو توجه کنید:

والد : پسر من فوبیای سگ دارد . وقتی سگ چه بزرگ چه کوچیک به اون نزدیک می شه ، دچار ترس شدید می شود.

مربی: به جای ترس از سگ چی می تونیم بگیم؟

والد :  به جای ترس از سگ ها؟ چه سئوال عجیبی!

مربی: بله، می دونم، اما برای پیدا کردن مهارتی که  پسر شما باید یاد بگیره ، بهتره اول فکر کنیم چه مهارتی خوبه که یاد بگیره تا اینکه چه مشکلی داره. به نظر شما مخالف ترس چیه؟

والد : من حدس می زنم شجاعت یا شاید شهامت.

مربی: من هم  همینطور فکر می کنم. این طور به نظر می رسه که شما می خوایین بگین  که دوست دارین وقتی پسر شما یک سگ می بینه رفتار شجاعانه ای داشته باشه؟

والد : بله

مربی: او  چه چیزی یاد بگیره شما فکر می کنید شجاع شده؟

والد : اجازه بده یک سگ به او نزدیک بشه و اجازه دهد که سگ اونو بو بکشه . او هم به آرامی سگ رو نوازش کنه

مربی: پس مهارتی که شما دوست دارین پسرتون یاد بگیره اینه که بعد از اینکه سگ به طرفش می ره و اونو بو می کنه ، سگ رو به آرومی نوازش کنه

والد : بله

مربی: و اسم این مهارت رو چی می زارین؟

والد: شجاعت در برابر سگ

مربی: برای مهارتی که  شما می خواهید فرزند تون یاد بگیره این یک اسم کامله.

مهارت آموزی برای ترک عادت های بد

هنگامی که کودکان عادت های بدی  مانند ناخن خوردن، مکیدن انگشت ، کشیدن موهای خودشان و یا  کار هایی که باعث می شود دردشان بگیرد انجام می دهند، اغلب والدین تلاش می کنند تا کودکان خود را از شر آن عادت بد خلاص کنند و کلماتی از این دست می گویند که :

” این کار رو نکن ”

” دوباره داری اینکار رو انجام می دی؟ ”

متاسفانه، این جملات نه تنها کمکی نمی کند بلکه باعث می شود که رفتار کودک بدتر شود.

یک روش مناسب برای کمک به بچه هایی که عادت های بد دارند ، این است که فکر کنید که چه مهارتی رو بهتر است که یاد بگیرد و یا چه عادت هایی را می تواند جایگزین آن عادت کند.

این روش باعث می شود که فرزند شما به طور اتوماتیک عادت بد خود رو فراموش کند.

به این مثال توجه کنید:

والد: پسر من ناخنهاش رو خیلی بد می کَنَه. طوریکه از انگشتاش خون می یاد .چه مهارتی لازم داره تا دیگه ناخن هاش رو نکنه؟

مربی: چه کلمه ای می تونین در مقابل کندن ناخن هاش استفاده کنین؟

والد: من نمی دونم آیا شما پیشنهادی دارین؟

مربی: من دوست دارم به جای کندن ناخنهاش بگم بلند کردن ناخن هاش ، ناخن زیبا داشتن یا مراقبت از ناخن ها، طوری که بتونه آنها را به طور مرتب با قیچی بچینه و یا آنها را بلند کنه.

والد : منم همین حس رو دارم ، اما چطور می تونم اونو به بلند کردن ناخن هاش علاقمند کنم؟

مربی: بهتره برای شروع به او پیشنهاد بدین با بلند کردن یک ناخن شروع کنه . وقتی که موفق شد یک ناخنش رو بلند کنه اونو  تشویق کنین و برای بار بعدی یک ناخن اضافه کنین تا به طور کامل موفق بشه همه رو بلند کنه.

 

مهارت های  غلبه بر خشم ،  پرخاشگری  و چنگ زدن در مو

در زمان بروز خشم ، كودك چه مهارتی نیاز دارد تا یاد بگیرد که رفتار بدی انجام ندهد؟

مهارت گمشده ای که روانشناسان به طور مشخص آن را نام گذاری می کنند، مهارت “تحمل ناامیدی”  است .

اما بعید به نظر می رسد که از چنین اصطلاح حرفه ای،  بشود ایده ی خلاقانه ای استخراج کرد. اینطور به نظر می رسد که بهتر است تمرکز بر روی آنچه که کودکان می توانند انجام دهند، باشند تا جلوگیری از آنچه هنگام بروز خشم انجام می دهند.

از کودک بپرسید: “وقتی که ناراحت می شی، چه کاری می تونی انجام بدی یا بگی ، که عصبانیتت کمتر بشه؟”

به کودک فرصت بدهید تا فکر کند و خودش به پاسخ برسد. هرچیزی که او گفت را به عنوان یک مهارت در نظر بگیرید که باید او یاد بگیرد.

مربی : والدین شما به من گفتن بعضی وقتا که شما احساس ناراحتی می کنی خیلی عصبانی می شی و شروع به فریاد زدن و پرت کردن چیزها می کنی. آیا  دوست داری من به شما کمک کنم راهی برای جلوگیری از عصبانیتت پیدا کنیم؟

کودک: بله

مربی: وقتی که احساس ناراحتی می کنی، چه کاری می تونی انجام بدی که عصبانی نشی؟

کودک: من نمی دونم مادرم میگه من خیلی وقته که پرخاشگری می کنم

مربی: آیا دوست داری من به شما چیزی رو پیشنهاد کنم که بتونی خشمت رو کنترل کنی؟

کودک: بله

مربی: به عنوان مثال، می تونی 5 تا نفس عمیق بکشی یا دست هات رو در جیب هات بزاری یا می تونی چیزی مثل این بگی:  “من خیلی  ناراحتم”   یا   “خونم داره  به جوش می یاد ”

کودک:  (با تعجب می خندند)

مربی: شما ایده بهتر داری؟

کودک: می تونم بگم،  “کارامبا”!   این چیزیه که پدرم گاهی اوقات که از دست من خیلی عصبانی هست می گه .

مربی: این به نظر یک ایده عالیه . دوباره بگو من بشنوم

کودک: کارامبا!

مربی: خیلی خوب انجامش دادی. اگر خیلی ناراحت شدی چی؟ فکر می کنی که اون موقع هم  ممکنه  این کلمه کار کنه یا لازمه که یک کار دیگه هم در کنار کارامبا انجام بدی؟ مثلاً اونجا رو ترک کنی یا چند قدم بری عقب و فاصله بگیری؟  به نظرت این ایده خوبی هست؟

کودک: بله

مربی: خوب، اگر با این روش موافقی بیا امتحانش کنیم

کودک: بله

مربی: بیا بازی کنیم، من شما را ناراحت می کنم و شما به جای عصبانی شدن، به من می گی  «کارامبا» و چند قدم به عقب می ری.

می خواهی امتحان کنیم؟

کودک: بله

مربی:به نظرت چطوره از گوشی همراه برای فیلم گرفتن استفاده کنی که وقتی داری از مهارت ” کارامبا” استفاده می کنی به خانواده و دوستانت هم نشون بدی؟

اگر بخوای که اونا از تو حمایت کنن بهتر نیست که  بدونن چه مهارتی رو داری یاد می گیری؟

و…..

 

مهارت استفاده از تلفن هوشمند

امروزه اکثر والدین در سراسر جهان از این موضوع شکایت دارند که فرزندان آنها  به تلفن های هوشمند و بازی های ویدئویی اعتیاد پیدا کردند.

این مشکل با مشکلات دیگر فرقی ندارد و می توان آن را حل کرد. ابتدا باید بدانیم مهارتی که برای کودک لازمه که یاد بگیره چی هست و سپس به کودک برای یادگیری آن مهارت کمک کنیم.

اما این سئوال مطرح می شه وقتی که بچه ها بیش از حد به تلفن های همراه خود وابسته هستند چه مهارت هایی را  از دست داده اند؟

گفتگوی زیر به شما پیشنهاد می دهد که چگونه این مشکل را به یک مهارت برای یادگیری کودک تبدیل کنید.

پدر: پسر نوجوون من به تلفنش وابسته است. هر وقت که سعی می کنم مدت استفاده از گوشی رو براش محدود کنم، او عصبانی می شه. نمی دانم چه کار باید بکنم

مربی: می خواین چه مهارتی رو یاد بگیره؟

پدر: من می خواهم او را یاد بگیره که گوشیش  رو کنار بزاره و کارهای دیگه ای هم انجام بده.

مربی: مطمئنا این یک مهارت مهم برای اکثر نوجوون هاست که لازمه یاد بگیرن اما یاد گرفتن اون اصلا کار آسونی نیست.

پدر:  وقتی موقع بازی مداخله می کنم، اون از من متنفر می شه. دلیل اختلاف و دعوا های ما در خانه ، اعتیاد اون به بازیه.

مربی: به جای اینکه  تلاش کنین تا بازی اون رو محدود کنین شاید بهتر باشه فکر کنین که چه مهارتی رو باید یاد بگیره؟

شاید برای یاد گیری یک مهارت بهتر به توافق برسین؟

پدر: چه پیشنهادی می کنین؟

مربی: آیا درباره تعادل کار و زندگی شنیدین؟

پدر: بله، من واقعا با خودم درگیری دارم.  همسرم دائماً  به خاطر زیاد کار کردن من شکایت می کنه

مربی: ظاهرا به نظر می رسه می دونین که چقدر سخته، یک طرف خانواده و دوستان باشن و طرف دیگر سخت کار کردن

پدر: در سال های اخیر سعی کردم  وقت بیشتری رو برای خانواده ام قرار بدم ، اما آسون نیست.

مربی: درسته. کار آسونی نیست. من فکر می کنم این کمی شبیه به بازی های ویدئویه.  آنها به راحتی می تونن بهتراز شما باشن.

پدر: خوب شما چه پیشنهادی دارین؟

مربی: من پیشنهاد می کنم به جای اینکه سعی کنین درباره میزان زمانی که اون روی گوشیش صرف می کنه باهاش صحبت کنین با اون درباره تعادل کار و زندگی، موضوعی که تجربه شخصی خودتونه، صحبت کنین بهتره.

استفاده از تلفن های هوشمند در نوجوانان، مثل کار کردن بزرگسال هاست. آنها روز خودشون رو اونقدر پر می کنن که وقتی برای انجام کارهای دیگه ندارن.

پدر: این درسته.

مربی: فرض کنید شما دیگه برای استفاده از گوشی و کاپیوتر، کاری به کارش ندارین و فقط با او درباره اهمیت هماهنگ کردن مدت استفاده از کامپیوتر و گوشی با کارهای مهم دیگه ای که داره، صحبت می کنین.

شما می تونین به اون فرصت بدین تا فکر کنه چه فعالیت دیگه ای رو می تونه به جای بازی با گوشی یا کامپیوتر انجام بده و اونوقت بهش کمک کنین اون مهارت رویاد بگیره – نه اینکه چطور بتونه مدتی از تلفن همراهش دور باشه – اما مطمئن بشین که اون در روز به اندازه کافی برای دیگر فعالیت های مهم هم وقت می ذاره.

پدر: این روش بهتره.

مربی: من فکر می کنم مردم  اغلب از کسی متنفر می شن که به آنها می گه که وقتشون رو برای کاری تلف می کنن ، اما با این پیشنهاد که آنها باید زمان بیشتری را برای یاد گرفتن کار دیگه ای ذخیره کنن، مشکلی کمتری دارن.

مهارت غلبه بر اضطراب

“چیکار کنم اگه برای مامانم اتفاقی بیوفته؟”

“نکنه دزد شب در خونه رو بشکنه و وارد خونه بشه؟”

“اگر خونه ما آتیش بگیره چی؟”

” چیکار کنم اگر کسی نخواد با من دوست بشه؟”

نگرانی بیش از حد در کودکان کم نیست ( کودکان می توانند در مورد هر چیزی نگران باشند). مخالفت با نگرانی  آنها اینگونه  است که بگوییم :  نگران نباشید، اما مهارتی که لازمه تا کودکان  برای مقابله با  نگرانی یاد بگیرند، چیست؟

گفتگوی زیر، یک پاسخ احتمالی به این سوال است:

مادر: دختر 9 ساله من مضطربه. نگرانی اصلی او اینه که برای من اتفاق بدی بیوفته.البته اون در مورد بسیاری از چیزهای دیگه هم نگرانه.

خیلی اذیت می شم وقتی می بینم در مورد همه چیز نگرانه. آیا مهارتی وجود داره که او بتونه یاد بگیره و نگرانی خودش رو متوقف کنه؟

مربی: ممکنه مجبور بشین با آموزش دادن او در مورد نگرانی ها شروع کنین.

مادر: چه چیزی برای نگرانی باید به او آموزش بدم؟

مربی: من فکر می کنم شما باید به او آموزش بدین که از نگرانی ها  چه چیزی باید یاد بگیره تا روی همون کار کنیم

مادر: بنابراین، باید ببینیم نگرانی از کجا می آید و چه مهارتی باید یاد بگیریم تا با آن رو به رو بشیم؟

مربی: شما می تونین برای اون توضیح بدین که همه نگران هستن. شما نگرانی دارین، پدرش نگران هست، دوستان او نگران هستن، همه انسان ها نگران هستن. شما می تونین به او توضیح بدین که نگرانی از  افکار مزاحم در یک محفظه خاص از مغز،  به نام “ژنراتور نگرانی”  تولید می شود.

مادر: من می توانم این را به او توضیح بدم، اما نمی فهمم که چطور می تونه نگرانی خودش رو متوقف کنه؟

مربی: هنگامی که او می فهمه که نگرانی ها صرفا افکاری هستن که در بخشی از مغز او ظاهر می شود، او می تواند این ایده را درک کند که او نیاز به یادگیری مهارت برای مقابله با آن داره

مادر: و این چه مهارتیه؟

مربی: به نظرم مهارت اینه که بتونه این افکار رو از بین ببره یا اونا رو نادیده بگیره. من نمی گم کار آسونیه که این افکار را کنار بگذاره، اما این مهارتی هست که همه ما باید یاد بگیریم چون این ژنراتور نگرانی هیچ وقت متوقف نمی شه و مدام افکار نگران کننده را یکی پس از دیگری، به ذهن ما وارد می کنه. اگر مردم یاد نگیرن که نگران نشن، همیشه نگران خواهند بود، و آنها فرصت انجام کارهای مهم را از دست می دهند.

سخن پایانی:

روش عملی کمک به بچه ها برای غلبه بر مشکلاتشان، تمرکز بر روی مشکلات کودکان نیست، بلکه تاکید بر مهارت هایی است که آنها باید یاد بگیرند تا از مشکلاتشان رهایی پیدا کنند.

این تغییر تمرکز از مشکلات به مهارت، و یا تمرکز بر ” مهارت تفکر “، این تاثیر را دارد که بزرگسالان درباره مشکلات با کودکان صحبت نمی کنند و به جای تمرکز بر اینکه بچه ها چه اشتباهاتی انجام می دهند بر روی این اصل متمرکز می شوند که با  تشویق کودکان به فکر کردن از آنها می پرسندکه چه مهارتی را می توانند بیاموزند.

نویسنده : #دکتر_بن_فورمن

مترجم و ویراستار: #فریبا_اباذری

اگر در خصوص درمان و اصلاح رفتار های کودک خود با روش آموزش مهارت به کودکان

( راه حل محور ) نیاز به مشاوره دارید، فرم زیر را پر کنید تا با شما تماس بگیریم

مراقب کودکی کودکمان باشیم

مشاوره تلفنی و حضوری

مدیریت استرس و اضطراب کودک و نوجوان در خانه

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

اسکرول به بالا